ساده زیستن شهدا
تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, | 1:46 | نويسنده : سیدمحسن صباغ

چه ساده لوح اند
آنان که می پندارند
عکس تو را به دیوارهای خانه ام آویخته ام
و نمی دانند که من
دیوارهای خانه را به عکس تو آویخته ام ...

 شمس لنگرودی

حقیقت نوشت

در تمام عمر منتظر عاشق شدنیم
عاشق که میشویم یادمان می رود این انتظار را

 
 
 
 

به عکس پسرش نگاهی کرد و گفت:
پیر نشدی ، ولی منو پیر کردی...

تفکر نوشت

شهدا افتادند تا ما بلندتر بایستیم
پس بنگر
که کجا ایستاده ای
ای رفیق...

 
 
 

 

گرچه میدانم نمی آیی ولی هردم ز شوق
سوی در می آیم و هردم نگاهیی میکنم

هدایت طبرستانی

به یاد تمام مادران شهید و مفقودالاثر

حقیقت نوشت

لبخندم بزرگ ترین دروغ دنیاست

وقتی که تو نیستی

 
 
 
 


زنها همیشه دسته گلی آب داده اند
اینجا به رود کرخه و آنجا به رود نیل

مژگان عباسلو

به یاد تمام شهدا  و مادران شهدا

حقیقت نوشت

باز تکرار میکنم که با عملتان حزب الهی بودن را نشان دهید

شهید دهنویان

 
 
 
 

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود

اکران فیلم شروع شد،

شروع فیلم سقف یک اتاق 

دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق

سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق! 

صدای همه در آمد

اغلب حاضران سینما را ترک کردند, 

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین 

و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید. 

زیرنویس: 

این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...

دعا نوشت

بالاترین آرزویم برایت این است :

حاجت دلت با حکمت خدایت یکی باشد . . .

 
 
 
 

     کمبود خواب
    با یک روز مرخصی حل می شه!

    کمبود وقت
    با مدیریت زمــان.

    سایر کمبود ها نیـــز علاجی داره ...

    با کمبود دست هایت چه کنــم ؟!  

به یاد تمام فرزندان شهدا

قشنگ نوشت

همه جا صحبت از مرغ است هیچ کس از خروس نمیگوید
اینجا سیر شدن مهمتر از بیداریست

 
 
 
 

شناسنامه اش چند سال از خودش بزرگتر بود
اما همچنان درخت ها صدایش می زدند

پارک ها ، اسباب بازی ها ، چرخ و فلک ها
نمی شنید دلش هوای غزل کرده بود

هوای باران

احساس کرد :
سنگرها ،تفنگ ها و رفت...

حالا از شناسنامه اش خیلی بزرگتر شده است !

آگاه نوشت

آگاه باشید

دوستانِ خدا نه ترسی دارند ،

و نه غمگین میشوند .

یونس 62

 
 
 
 
 

کی اشکاتو پاک میکنه وقتی تو پادگانی

دست رو موهات کی میکشه وقتی که مو نداری

به سلامتیِ هر چی سربازه

وصیت نوشت

خــدایـــا !
بـه مــا پـرواز را بیامــوز
تـا  مــرغ دسـتــــ آمـوز  نشـویـم...
شهـید مهـدی رجب بیـگی

 
 
 
 

کاش میشد لاغر کنم خیلی لاغر...

بیست کیلو بشم!
ده کیلو بشم!
نه! ... ...

سنگینه براش...
پنج کیلو شم ...

تا دوباره برم رو  پاهای مــامــانم  بخوابم ...!

زیبا نوشت

خوشا آنانکه مردانه می میرند و تو ای عزیز!

خوب می دانی که تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند

شهید مرتضی آوینی

 
 
 

به مادر قول داده بود برمی گردد،

چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد،

لبخند تلخی زد و گفت:بچم سرش میرفت اما قولش نمی رفت!

زیبا نوشت

تلنگر کوچکی است باران، وقتی فراموش می کنیم آسمان کجاست

 
 
 

میرود و من
پشتش آب
نمیریزم
وقتی هوای رفتن دارد
دریا را هم
به پایش بریزی

بر نمی گردد ....!

واقعیت نوشت

دلم را کسانی شکستند که هرگز دلم

به شکستن دلشان راضی نمیشد...

 
 
 
 
 

 تا ابد به آنهایی که وقت تشنگی شدید  و بی آبی

قمقمه ها راخاک می کردند تا کمتر یاد آب بیفتند

مدیــونیــم

آه نوشت

مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن،
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن،
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن؛
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را
شهید سعید زقاقی

 
 
 
 

خوشا آنانکه مردانه می میرند و تو ای عزیز!

خوب می دانی که تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند.

حلقوم ها را می‌توان برید اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: